𝐃𝐚𝐫𝐤 𝐩𝐚𝐫𝐚𝐝𝐢𝐬𝐞

ساخت وبلاگ
دیدی بعضی وقتا یه توجه های کوچیک چقد حس خوبی داره؟مثل وقتی که تو ذهنم دارم از کاه کوه میسازم با خودم میگم اون از من خوشش نمیاد چرا پیام نمیده چرا دیر سین میکنهاون اصن انقدر که من بهش فکر میکنم بهم فکر میکنه؟من براش یکیم مثل همهو یهو گوشیم تو دستم ویبره میره و اسمش میاد رو صفحه با یه انرژی زیاد میگه سلاااااامصداش از پشت گوشی چرا انقد جذابه؟یه بار از دانشگاه اومدیم باهم سمت خونمون رفتیم کافه ازون روز به بعد همش میگه میام سمتتون بریم بیروناز کله تهران 2 ساعت راه میکوبه میاد اینجا امروزم گفت میام دنبالت بریم بیرون مامانم عصبانی شد نذاشتگفتم بهش دیوونه ای ازونجا میکوبی میای اینجا؟گفت یه دونه تو که بیشتر تو زندگیم نیست چیکار کنمگفتم کجایی گفت کافه گفتم خب دیگه منو میخوای چیکار همونجا خوشبگذرون دیگه گفت نه من میخوام با تو خوشبگذره بهم فاطی میگه خوشش میاد ازت ولی من فک نکنم من شبیه ادمای دور و برش نیستم من یکیم که فقط باهاش وقت میگذرونه میدونی...من فکر نمیکردم معیارام اینجوری باشه تا قبل ازین دوست داشتم ظاهر طرف بی نقص باشه ولی الان میفهمم اخلاق و رفتار برام مهمتره یکی که بهم توجه کنه هربار که میبینمش بهم خوراکی بده لپمو دم به دیقه بکشه...وقتی میره شمال واسم لواشک بیاره مریض که باشم بی توجه به اینکه ممکنه خودشم مریض بشه باهام دست بده یکی که وقتی تو شرایط بد قرار میگیرم بی توجه به همچی خودشو برسونه بهم هروقت بخوام سیگار بکشم چشاشو برام ریز کنه و بهم بگه مگه قرار نبود بعد این پاکت ترک کنی؟کاش میتونستم ذهن خونی کنم ندونستن خیلی سخته نمیدونم اسم این حس چیه ولی فکر و زندگیمو ریخته بهم 𝐃𝐚𝐫𝐤 𝐩𝐚𝐫𝐚𝐝𝐢𝐬𝐞...ادامه مطلب
ما را در سایت 𝐃𝐚𝐫𝐤 𝐩𝐚𝐫𝐚𝐝𝐢𝐬𝐞 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dark-paradiise بازدید : 70 تاريخ : يکشنبه 18 دی 1401 ساعت: 19:05

اون روزی که داشتم 21 واحد برمیداشتم چرا هیچکس با پشت دست نزد تو دهنم که این غلطو نکن؟که حالا عین سگ پشیمون بشم نه خدایی من چجوری درسیو که کلا 3 جلسه رفتم سر کلاسشو و هیچیییییی بلد نیستم فردا پاس کنم؟خدایااااا هلپاین ک خوبه حالا تو یه روز 3 تا امتحان دارم بهمنامار و شیمی الی و انس سه تا درس کصشربه خاطر تعطیلیاهم ازمایشگاها افتاده از 18 ام فرجه ی اون اصلیاهم پرید ینی فقط امداد الهی میتونه نجاتم بده 𝐃𝐚𝐫𝐤 𝐩𝐚𝐫𝐚𝐝𝐢𝐬𝐞...ادامه مطلب
ما را در سایت 𝐃𝐚𝐫𝐤 𝐩𝐚𝐫𝐚𝐝𝐢𝐬𝐞 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dark-paradiise بازدید : 85 تاريخ : يکشنبه 18 دی 1401 ساعت: 19:05

اون امتحانه بود ک گفتم چجوری پاسش کنم؟خیلی باحال بود چقد سرش خندیدمخب درسش با برنامه بود ینی باید لب تاپ میبردیمدیتا و کوفت و زهرمار وارد میکردیمرفتم دانشگاه بعد بین اون جمعیت چنتا از بچه هایی ک باهاشونهمکلاسی بودمو دیدم بعد یه پسره معین بود اسمشگفت بیا پیش من بشین رفتم بندو بساطو وصل کردم اقا این هی کرم میریخت مزه میپروند ما هی میزدیم زیر خنده فک کن تو کلاس ساکت فقط صدای ما میومد مراقبه هی میومد میگفت خفه شین میندازمتون بیرون ما دوباره چرت و پرت میگفتیم میخندیدیمخلاصه امتحانش خیلی خوش گذشت امروزم امتحان آز میکروب داشتم سخت بود ولی استاده دمش گرم همرو رسوند بهمونفردا امتحان آز بیوشیمی دارم اینو فقط خدا بخیر کنه چون کلی جزوس و دریغ از یک کلمه ک من در طول ترم خونده باشمخلاصه امشب ازون شباس که باید بشینیم جزوه بزنیم تو سرمون بگیم نکن ای صبح طلوع 𝐃𝐚𝐫𝐤 𝐩𝐚𝐫𝐚𝐝𝐢𝐬𝐞...ادامه مطلب
ما را در سایت 𝐃𝐚𝐫𝐤 𝐩𝐚𝐫𝐚𝐝𝐢𝐬𝐞 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dark-paradiise بازدید : 86 تاريخ : يکشنبه 18 دی 1401 ساعت: 19:05